سه شنبه 6 مهر 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
پرخواننده ترین ها

كلمات و مفاهيم بوى نا گرفته سياسى در جهان نو؛ ف. م. سخن

با پيشرفت جهان، زبان، دگرگون مى شود. كلمات و مفاهيم جديد به وجود مى آيد. اصطلاحات و عبارات جديد واردِ عرصه ى كلام مى شود.
زبان كه تغيير نكند، معنايش تغيير نكردن طرز تفكر است. تغيير نكردن نحوه ى نگاه به جهان است. معنايش ايستايى و در جا زدن و يك جا ماندن است. معنايش راكد بودن و به تبع آن اضمحلال تدريجى و از ميان رفتن است. اين كه يك نسل قديمى برود و يك نسل جديد بيايد، خود به خود نشانه ى جوان شدن جامعه نيست. جامعه مى تواند ظاهر جوان و باطن كهنه و بويناك داشته باشد.

gooya0318.JPG

برخى از افراد كه اين را مى دانند، تلاش مى كنند ميان بُر بزنند، و به صورت تصنعى، با به كار بردن اصطلاحات و عبارات جديدى كه در جهان پيشرفته به كار مى رود، خود را به عنوان كسى كه فكر جديد و جوان دارد معرفى كنند. كار اين ها تقليد و طوطى وار سخن گفتن است. كلمه نو، از فكر و بطن آن ها نمى جوشد. كلمه نو، از ذات انديشگى آن ها بر نمى خيزد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اين نوع «نوگرايى»، بيشتر ژست نوگرايى گرفتن است تا نو شدن واقعى. كلمه، ادامه ى تفكر است. فكر كه نو نشود، كلمه ى نو دردى را درمان نخواهد كرد. در جامعه ى عقب افتاده ى ما، تعداد چنين نقش آفرينانى بخصوص در حوزه ى كسانى كه خود را روشنفكر يا نو انديش يا هنرمند مى دانند كم نيست. يكى از مشخصات چنين اشخاصى، نفرت از كسانى ست كه كلمات سنگين و وزين در گفتار و نوشتارشان به كار نمى برند. در ده جمله، ده بار نام فلان فيلسوف و متفكر جديد و قديم را نمى برند. مشخصه ى ديگر اينان، نابلدان به اين شيوه از تقليد را در كنج ديوار قرار دادن و بى سوادى آن ها را به رخ كشيدن است. بى سوادى كه خود را با سواد نشان مى دهد، دردش سواد نيست، بلكه خودنمايى و ارضاى حس خودبزرگ بينى ست.

اما در اين نوشته روى سخن ما با كسانى ست كه در گذشته ها مانده اند و در جا مى زنند. تفكرشان در گذشته مانده لذا كلام شان نيز متعلق به گذشته است. كلماتى كه از شدت تكرار، ملال آور شده و باعث گريز مخاطب از شنيدن كلام مى شود. نمى گوييم كه بايد فكر كهنه، و مساله ى كهنه، و راه حل كهنه را يكشبه دور ريخت و فكر جديد و كلمات جديد جايگزين آن كرد -كه چنين چيزى شدنى نيست- ولى بد نخواهد بود با ايجاد تغيير در نحوه ى گفتار قديمى و كاستن از كلمات و اصطلاحات قديمى، به فكر يافتن نحوه ى جديد بيان بود. بيان جديدى كه از تفكر جديد نشات گرفته باشد.

به راستى چقدر دشوار است اگر پادشاهى خواهان، از الفاظ و عباراتى مانند: اعلى حضرت، علياحضرت، والاحضرت، شاهزاده، پرنس، پرنسس، سلطنت، نماد ملى، پدر تاجدار، ملكه، و امثال اين ها، كه اگر هم در برخى از كشورهاى مدرن به كار مى رود، كاربردِ سياسى و تغييرساز در بنيادهاى مملكتى ندارد و يادگارى ست به جا مانده از اعصار قديم و سيستم هاى كهن حكومتى.

چقدر دشوار است اگر سازمان مجاهدين خلق ايران، دست از خمينى دجال و دجاليّت و دژخيمان و رژيم آخوندى و پاسدار فلان و آخوند بهمان دست بردارد و با فكرى نو و روشى نو در مبارزه، كلماتى نو در مقابله با حكومت اسلامى به كار گيرد؟

آيا فداييان خلق ايران مى دانند كه طرح خواسته هايشان در يك جمله و به صورت امرى و با يك علامت تعجب در انتهاى اين جمله، چقدر بوى نا مى دهد و كسى براى آن، نه در حكومت و نه در خارج از حكومت تره هم خرد نمى كند؟ فداييان فكر نمى كنند كه دوران «پاسخ قاطع را از كارگران طلب كنيد!» و «اعدام بى رحمانه ى جمعى از هموطنان كرد سنى مان را محكوم مى كنيم» و «كشتار زندانيان سياسى در سال ١٣٦٧، ننگ بشريت» به سر آمده و يا نياز به تجديد نظر در اين نوع بيان هست؟

آيا حزب توده مى داند كه چند دهه كلماتى چون، لجن مال و نيروهاى سركوبگر و رژيم ولايت فقيه و جناح هاى انگلى رژيم و سرمايه دارى غارتگر به كار برده، و جوانان امروز، نه تنها چنين اصطلاحاتى را به كار نمى برند بلكه زبان فارسى آن ها حتى براى ما كه با آن ها همپا بوده ايم و هستيم، در برخى مواقع قابل فهم نيست!

در اينجا قصد بيان تمام نمونه ها، از تمام سازمان ها و احزاب را ندارم، فقط مى خواهم بگويم، كه گفتار و نوشتار ما، وسيله ى تماس با ديگران است. وسيله ى انتقال نظر و فكر. امروز روز، نه كسى با لقب «شاهزاده» بزرگتر از آن كه هست مى شود، نه خمينى دجال، بيشتر از آن كه هست جنايتكار و فريبكار مى شود، نه محكوم كردن لفظى، با كلمات و جملات هزار بار شنيده و خوانده شده، بر دل كسى اثر مى گذارد و نه اصطلاح سرمايه دارى غارتگر، آگاهى و نفرت در دل غارت شدگان ايجاد مى كند...

معمولا اولين واكنش ها به انتقاداتى اين چنين، توجيه خود و كار خود و نشان دادن مزايا و علل كهنه گرايى ست. نيازى به بر شمردن مزاياى كلام كهن نيست. اين كه اين كلام، به نوعى شناسنامه ى شما هم هست، منظور ما نيست. نگاه ما به آدم هايى ست كه ديگر حاضر به گوش دادن به اين كلمات و بيانات نيستند. متاسفانه هيچ چيز نويى در پشت اين كلمات نيست. دنياى نو، انسان هاى نو، افكار نو، و كلمات و زبان نو مى خواهد. همه ى اين ها لازم و ملزوم يكديگرند و هيچ كدام بدون ديگرى وجود نخواهند داشت و به وجود نخواهند آمد.


صافی اصفهانی: شمس تبریزی هم‌جنسگرایی بود که به ناموس مولوی تجاوز کرد


كلمات و مفاهيم بوى نا گرفته سياسى در جهان نو


عکسی را که جرج بوش نتوانست بگیرد، اوباما گرفت


سریال جدید تلویزیونی با حمله تروریستی ایران به آمریکا آغاز شد


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016