پنج باور نادرست درباره مقاومت مدنی و پاسخ به آن

پنج باور نادرست درباره مقاومت مدنی و پاسخ به آن

ابوالفضل رحیمی شاد

پنج باور نادرست درباره مقاومت مدنی و پاسخ به آن


✍ابوالفضل رحیمی شاد


گاهی برخی پیش فرض ها یا باورهای نادرست موجب ایجاد دیوار دفاع ذهنی و روانی در مقابل یادگیری میشود.برای بالابردن توان یادگیری و پذیرش ابتدا باید مخاطب را متوجه باورهای نادرست کرد.به زبان ساده اول باید آموخته های اشتباه را از ذهن پاک کرد تا جا برای آموزه های درست و جدید باز شود.موضوع مقاومت مدنی نیز از جمله موضوعاتی است که برخی باورهای نادرست و رایج تاثیر زیادی بر عدم پذیرش ذهنی و روانی آن از سوی معترضان بخصوص در شرایط بروز و بالا گرفتن اعتراضات بویژه اگر پیش از اعتراضات آموزش و آگاهی لازم در این زمینه ایجاد نشده باشد دارد. در این یادداشت کوتاه سعی شده پنج باور اشتباه،مهم و رایج اصلاح شود. و در یاداشت های بعدی به بیان چیستی و چرایی و تاکتیکهای اثربخش و چگونگی طراحی این تاکتیکها پرداخته شود.


1-مردم انقلاب میخواهند نه مقاومت مدنی.

تصور تضاد یا تناقض بین انقلاب و مقاومت مدنی ناشی از دو خطاست. یکی اینکه فراموش میکنیم انقلاب(سرنگونی رژیم سیاسی) هدف اعتراضات است اما مقاومت مدنی شیوه بیان اعتراض و مقابله با سلطه .به عبارت دیگر این دو مقوله اصلا قابل مقایسه نیستند. با یک مثال ساده آنرا روشنتر بیان میکنم. اگر درباره موضوع سفر کسی به شما بگویید ما تفریح،زیارت یا تجارت میخواهیم نه اتوبوس،حتما به او خواهید گفت تفریح،زیارت یا تجارت هدف از سفر است و اتوبوس وسیله سفر شما میتوانید وسیله دیگری انتخاب کنید اما انتخاب بین مقصد یا وسیله اشتباه است.خطای دوم اینکه مقاومت مدنی معادل اصلاحات یا صرفا روشی برای اصلاحات قلمداد میشود.اما همانطور که گفته شد اصلاحات هم مانند انقلاب هدف است. همانطور که با اتوبوس میشود هم زیارت رفت و هم تفریح یا تجارت با مقاومت مدنی نیز هم میتوان مطالبه ساده صنفی مطرح کرد هم خواستار اصلاح رفتار یک مقام سیاسی یا بخشی ز یک قانون شد و هم یک رژیم سیاسی را سرنگون کرد.


2- سرکوب و خشونت اگر بدون پاسخ متقابل از سوی معترضان باشد موجب شکست جنبش ها می شود.

به سه دلیل این تصور اشتباه است. یک)مقاومت مدنی رفتاری واکنشی نیست بجای اینکه دنبال عکس العمل باشد بدنبال راهی است برای خنثی کردن سرکوب و اثرات سرکوب و مهمتر از آن روشی است برای از بین بردن امکان اعمال خشونت و سرکوب. دو)مقاومت مدنی نه صرفا بعنوان یک اصل اخلاقی بلکه بعنوان یک استراژی مبتنی بر محاسبه عقلانی است.یعنی بیشتر به موفقیت و نتیجه تمرکز دارد. وقتی معترضان با حکومت تا دندان مسلح، دارای نیروهای نظامی و امنیتی ویژه،حامی و وفادار برای سرکوب، دستگاه تبلیغات یک سویه برای ضروری،موجه و مشروع نشان دادن سرکوب و بی توجه به عوامل بازدارنده خارجی روبرو هستند و از طرف دیگر فاقد نیروهای رزمی آموزش دیده(چریک) قطعا در این وضعیت بازندۀ منازعه نظامی حکومت نیست.سه)در صورت پیروزی یک جنبش با اعمال خشونت این خطر که ممکن است گروه های مسلح پس از سقوط حکومت و از هم پاشیدگی نیروهای نظامی و انتظامی برای رسیدن به قدرت درگیر جنگ با یکدیگر شوند را افزایش خواهد داد. البته این تهدید حتی در شرایط پیروزی با مقاومت مدنی هم وجود دارد اما تکیه بر مقاومت مدنی مخاطرات آن شرایط را نیز تا حد زیادی بیمه میکند و برخلاف باور رایج احتمال شکست جنبش را هم در دوران گذار و هم بعد از پیروزی به میزان زیادی کاهش میدهد.


3- امکان پیروزی از طریق مقاومت مدنی کمتر است و هم اینکه برای رسیدن به هدف با این روش باید زمان زیادی صرف کرد.

طبق آمارهای تجربی هر دو پیش فرض مردود است.از 136 جنبش مطالبه گر یا انقلابی در 150 سال اخیر 70 درصد جنبشهای مبتنی بر استراتژی مقاومت مدنی به پیروزی رسیده اند اما میزان پیروزی جنبشهای مبتنی بر اعمال خشونت 30 درصد بوده است. درباره طول زمان نیز طبق همین تحقیقات آماری میانگین زمان لازم در جنبشهای متکی بر مبارزه مسلحانه و اعمال روشهای خشونت آمیز (از نقطه شروع آموزش و تهیه سلاح تا پیروزی) 9 سال اما همین زمان در انقلابهای متکی بر تاکتیکهای مقاومت مدنی کمتر از 3 سال است.


4- دولتهای سرکوبگر به راحتی با استفاده از اعمال خشونت و دسترسی به سیستم های کنترل شهری تاکتیکهای مقاومت مدنی را خنثی و بی اثر میسازند.

این گزاره به مراتب درباره اعمال خشونت و مبارزه مسلحانه بیشتر قابل تایید است. زیرا اولا)میزان کشتار معترضان و مبارزان در قیام مسلحانه به مراتب بیشتر است. ثانیا)امکان اعدام و مجازاتهای سنگین علیه کسانی که در مبارزه مسلحانه(یا هنگام اعمال خشونت) دستگیر میشوند بسیار بیشتر است.ثالثا)روشهای مبارزه مسلحانه یا اعمال خشونت بر خلاف تاکتیک های مقاومت مدنی بسیار محدود است(تا امروز بیش از 346 تاکتیک مقاومت مدنی طراحی شده که شما می توانید با توجه به شرایط،امکانات و خلاقیت فردی و شرایط منطقه ای و بومی و محلی به این آمار اضافه کنید) در بسیاری از روشهای مقاومت مدنی به شرط حضور و همراهی آگاهانه مردمی که آموزش دیده اند امکان اعمال خشونت وسرکوب از سوی حاکمیت به صفر نزدیک می شود.البته این به معنای راحتی انجام کار نیست ولی امکان سرکوب مقاومت مدنی نسبت به مبارزات خشونت آمیز حتی برای حکومت سرکوبگری مانند ایران اگر نگوییم نشدنی ولی به مراتب سخت تر است.


5- مقاومت مدنی نشانه ضعف و ناتوانی مردم در مقابله با حکومت است و موجب افزایش انگیزه سرکوب در حکومت میشود.

طبق پژوهش های تجربی این موضوع کاملا برعکس است.معمولا معترضان زمانی به خشونت متوسل می شوند که در شرایط ضعف قرار دارند و اکثریت مردم به دلیل ترس یا بی تفاوتی آنها را همراهی نمی کنند و در میدان حضور ندارند و معترضان فعال برای جبران این ضعف دست به خشونت میزنند. اما زمانی که مردم احساس قدرت و توانمندی کنند و باور داشته باشند که میتوانند با اتکا به جمعیت بالا،آگاه و آموزش دیده،مقاوم، منسجم و متحد به خواسته ها و اهداف خود دست پیدا کنند استراتژی مقاومت مدنی را پذیرفته و از تاکتیکهای آن استفاده میکنند. در این شرایط ماموران نظامی و انتظامی اولا)چندان قادر به سرکوب نیستند ثانیا)چون معترضان علیه آنها خشونت نمیکنند خیلی زود انگیزه سرکوب را از دست میدهند.

بنابراین برای تضمین پیروزی باید تلاش کنیم مبتنی بر تجارب واقعی پیش فرضهای غلط را از ذهن خودمان و دیگران پاک کنیم و حالا که علم جنبش های اجتماعی و تجارب تاریخی موید اثرمندی بیشتر و موفقیت آمیزتر این روش است در آموزش و یادگیری آن بکوشیم.

Report Page