۱۳۹۳ بهمن ۱۰, جمعه

«جشن سده» گزارش استاد پورداود


«جشن سده» گزارش استاد پورداود

در انجام این مقال بی مناسبت نیست که چند سطر درخصوص جشن سده نوشته شود. چه این عید مناسبت مخصوصی با آتش دارد. از زمان بسیار قدیم تا بامروز (نزد زرتشتیان کرمان) در سده آتش افروزی میشود. این جشن که در دهم بهمن ماه اتفاق می‌افتد، بنا بسنّت روزی است که آتش پیدا شده است. در ادبیّات فارسی بسا باین اسم برمیخوریم. فرهنگها برای وجه تسمیه این عید بسده دلایل بسیاری ذکر کرده‌اند. برخی نوشته‌اند این عید را از این رو سده گویند برای آنکه در این روز فرزندان آدم ابوالبشر بصد رسیدند. برخی دیگر نوشته‌اند برای آنکه پسران و دختران کیومرث در این روز بسنّ رُشد و تمیز رسیدند و شب آن روز را بفرمان کیومرث جشن گرفتند و شادمانی نمودند. در این جا لازم است یادآور شویم که در مزدیسنا کیومرث بجای آدم ابوالبشر سامی است.۱
البته سنت قدیم ایران در کتاب التفهیم فی صناعة التنجیم که در سال ۴۲۰ یا ۴۲۵ بتوسط ابوریحان تألیف شده است، بهتر محفوظ مانده و بیشتر قابل اعتماد است. اینک عبارت فارسی ابوریحان « سذه آبان روز است از بهمن ماه و آن دهم باشذ و اندر شبش که روز دهم است و میان روز یازدهم آتشها زنند بکوز و باذام و کرد بر کرد آن شراب خورند و لهو و شاذی کنند و نیز گروهی از آن بگذرند بسوختن جانوران و اما سبب نامش آنست که از او تا نوروز پنجاه روز است و پنجاه شب و نیز گفتند که از فرزندان پذر نخستین سذ تمام شذ. اما سبب آتش کردن و برداشتن آنست که بیوراسب توزیع کرده بوذ بر مملکت خویش هر روز دو مرد تا مغزشان بذان دوریش کنذ که بر کتفهاء او بوذ و او را وزیری بوذ نام او رماییل نیک دل و نیک کردار و از آن دو تن یکی یله کردی و پنهان او را بدنباوند فرستاذی چون آفریذون ویرا بگرفت سرزنش کرد و این رماییل گفت توانائی من آن بوذ که از دو کشته یکی برهانیذمی و جمله ایشان در پس کوه‌اند با وی سواران فرستاذ تا بدعوی او نگرند و او کسی را پیش فرستاذ و بفرموذ هر کسی بر بام خانه خویش آتش افروختند زیرا که شب بوذ خواست که بسیاری ایشان بدیذ آیذ پس نزدیک آفریذون بموقع افتاذ و او را آزاذ کرد و بر تخت زرین نشاند و مسمغان نام کرد ای مه مغان و پیش از سذه روزیست او را بر سذه گویند و نیز نو سذه گویند و حقیقت از وی چیزی نذانستم. »۲
سنّت دیگری در شاهنامه محفوظ مانده و بنیان جشن سده بهوشنگ نسبت داده شده است از این قرار روزی هوشنگ با همراهانش از کوهی میگذشت ماری سیاه رنگ و بسیار بزرگ و با چشمهای سرخ از دور بدید. سنگی برگرفته بسوی آن انداخت، مار بگریخت سنگ خرد بسنگ بزرگتری رسیده بشکست و شراره از آن برخاست. هوشنگ خدای را از این فروغ سپاس گفته آن را قبله قرار داد.

بگفتا فروغیست این ایزدی/ پرستید باید اگر بخردی
شب آمد برافروخت آتش چو کوه/ همان شاه در گرد او با گروه
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد/ سده نام آن جشن فرخنده کرد
ز هوشنگ ماند این سده یادگار/ بسی باد چون او دگر شهریار


پاورقی
۱ در فرهنگها نیز سده اسم درخت بسیار بزرگی است که بخصوصه در دارالمرز و ماوراءالنهر ميرويد و از برگ انبوه و ثمرهٔ آن پشه تولید میشود. آن را آغال پشه و پشه غال و پشه دار و در دار گویند و بعربی شجرة البق خوانند.
٢ از یک نسخهٔ خطی که در کتابخانه ملی پاریس موجود است. متأسفانه در اوقات استخراج لغات فارسی این کتاب غفلت نموده شماره آن را ضبط نکرده‌ام.

  
يشت‌ها، بخش نخست - گزارش استاد پورداود
ن۲ص۵۱۴-۵۱۵

بیشتر بخوانید/ See Also
---
سده (sad-a(-e [سد=صد+ه]
[جشن سده در ۱۰بهمن يعنى صدروز پس از آغاز زمستان پنج ماههٔ ایران باستان گرفته میشد] جشنی که در ایران باستان و قرون اولای اسلام در روز دهم بهمن ماه گرفته میشد و در آن جشن آتش افروزی میکردند. این جشن را زردشتیان هنوز هم بر پا میدارند.

فرهنگ فارسی دکتر محمد معین
چاپ دوم ۱۳۵۳
جلد۲ص۱۸۴۷

---
جشن سده در دانشنامه ایرانیکا (The Encyclopædia Iranica: SADA FESTIVAL)
---

هیچ نظری موجود نیست: