برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان
یک ماه؛ سی بزنگاه
|نوزده: حالا یه عکسه، چرا شلوغش میکنی؟|
نویسنده: مهسا غلامعلیزاده
در جریان پایاننامه، درست یا اشتباه به این نتیجه رسیدم که باب گفتگوی حداقلی با همه باز است؛ متجاوز جنسی هم که باشی ممکن است با چند جمله و تلاش دیگران، از آنچه کردهای پشیمان شوی و دست از خشونت برداری! بدیهی است که منظورم از این جملات، آزاد کردن متجاوز و عدم مجازات او نیست. صحبتم پرهیز حداکثری از خشونتورزی و باز شدن مسیر گفتگو بر سر چیستی و چرایی جرایم است. اینها را گفتم که بگویم متاسفانه از آنهایی نیستم که به "دایرکت=بلاک" اعتقاد داشته باشم. اما اینکه صحبت با آدمها را تا مراحلی که حریمم را نقض نکردهاند، میپذیرم به معنای راه دادن هر مزاحم و آزارگری نیست. زمانی که یک نفر بدون اجازهی من تصمیم میگیرد رگباری و انفجاری جملات مشمئزکننده و تصاویر نفرتانگیز برایم ارسال کند، دیگر فرصتی برای فهماندن اشتباهش نیست! چنین شخصی رسما مرتکب خشونت و نقض حریم خصوصی من شده است. او قطعا یک آزارگر مجازی است.
نتایج یک نظرسنجی نشان میدهند دختران جهان در فضای مجازی بیشتر از خیابان مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. خشونت مجازی شامل هر رفتار و نوشتهای است که در کامنتها، یا پیامهای خصوصی به تحقیر زنان بپردازد. همچنین تهدید زنها به استفاده از تصاویرشان یا ترتیب دادن حملات سایبری علیه آنها نیز از مصادیق خشونت مجازی است. از سوی دیگر استفاده از الفاظ جنسی، ارسال تصاویر و ویدیوهای جنسی نیز بدون کسب رضایت زنان، داخل در انواع خشونت است.
این خشونتها در تمام دنیا به تبع حضور پررنگ شبکههای اجتماعی میان افراد، جریان دارد. اما در کشورهایی که زنان اسیر قیدوبندهای جنسیتی هستند، چنین جرایمی اگر بیشتر نباشند اما جدیتر هستند؛ برای مثال تهدید یک دختر به انتشار گستردهی تصویر نیمهبرهنهی او در شبکههای اجتماعی در کشورهایی که پوشش زنان اجباری نیست و یا زنان ناموس کسی نیستند، بسیار کمهزینهتر از کشوری است که سر زنها را به دلیل عریانی در برابر نامحرم، میبرند. قلدری مجازی تنها زنان را تهدید نمیکند بلکه بسیاری از مردان نیز اتفاقا با ناموسشان مورد تهدید قرار میگیرند. اینکه کلیشههای جنسیتی چه قدر میتوانند در پر و بال دادن به آزارگران نقش داشته باشند و عملی کردن تهدیداتشان را چهقدر برایشان بیهزینه کند، موضوعات قابل تاملی هستند. مواردی هستند که در شبکههای اجتماعی تحت عنوان افشاگری و پخش فیلمهای دوربین مداربسته، منتشر میشوند و مخاطبان به جای اینکه ناقضان حریم خصوصی را رسوا کنند از بیآبرو شدن و یا بیعفتی زنان و مردانِ آن ویدیوها میگویند.
در شبکههای اجتماعی فارسیزبان، موضوع دیگری نیز در ارتباط با زنان به چشم میخورد؛ نداشتن تصویر پروفایل، حذف زنان از زندگی مجازی مردان و حتی نداشتن اکانت به نام و در دسترس خود دور از کنترل مردان، شاهد مثالهای فراوانی در زندگی زنان اطرافمان دارند. بدیهی است از زنان یا مردانی که به هر دلیلِ شخصی از عکس خود برای شناساندن خود استفاده نمیکنند یا زنانی که علاقه و وقت حضور در شبکههای اجتماعی را ندارند صحبت نمیکنم! ماجرا اینجاست که زنان به دستور مردانشان یا از حضور در فضای مجازی منع میشوند، یا بعضا حضورشان مشروط به دسترسی مطلق همسران به اکانت آنهاست و یا حضورشان باید بدون تصاویر شخصی از خودشان باشد! از سوی دیگر نیز، مردان بسیاری با موقعیتهای شغلی آنچنانی نظیر استادی و وکالت و ... از خودشان و فرزندان و سفرها و مشغلههای کاری میگویند اما ناموسشان در حفاظی محکم از تمام عرصههای زندگی این افراد غایب است. تاکید من نه بر افرادی خاص بلکه بر فرهنگِ سلطهگری است که در پستو ماندن زن را تا عصر کنونی و در جهان گره خورده با اینترنت نیز، بیرحمانه ادامه میدهد. صحبت اینجاست که چرا زنی عاجزانه از من میخواهد مطالب جذاب را برایش در واتساپ ارسال کنم زیرا همسرش اجازه داشتن اینستاگرام را به او نمیدهد؟ بحث ما مردی است که به خودش اجازه میدهد روی تصویر همسرش ایموجی بگذارد و او را به سادگی با بهانهی حفظ ناموس از نگاه غریبه حذف میکند؟ ما از زنی میگوییم که در تصاویر فرزندان و شوهرش خلاصه میشود و فرصت و حق پیدا کردن خودش به عنوان یک زن را نداشته است؟
در نهایت اینکه فضای مجازی به عنوان بارزترین جلوه از عصر مدرن و بزرگترین عرصه برای حضور همگانی و تمرین آزادی، میتواند در لایههای پنهانش خشونت علیه زنان را ترویج کند و در خفا به تعمیق سنتهای مردسالارانه دامن بزند! هر جا که هستیم چه دنیای واقعی چه دنیای مجازی، حواسمان به کلیشههای جنسیتی و خشونتهای عیان و پنهان علیه زنان باشد!
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر
@bidarzani