سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برندسازی چیست؟

"برندسازی ه معنای اعطای قدرت یک برند به محصولات و خدمات است" (کاتلر و کلر، 2015)

برندسازی فرآیند معنا بخشیدن به سازمان، شرکت، محصولات یا خدمات خاص با ایجاد و شکل دادن به یک برند در ذهن مصرف کنندگان است. این یک استراتژی است که توسط سازمان ها طراحی شده است تا به مردم کمک کند تا سریعاً نام تجاری خود را شناسایی و تجربه کنند و به آنها دلیلی برای انتخاب محصولات خود نسبت به رقبا با روشن کردن اینکه این برند خاص چیست و چه نیست ارائه می دهد.

چرا برندسازی مهم است؟

یک برند منحصربه‌فرد می‌تواند با ایجاد مزیت رقابتی نسبت به رقبایتان و کمک به جذب و حفظ مشتریان با هزینه‌ی بسیار کمتر، تأثیر زیادی بر سود شما داشته باشد. در تجارت الکترونیک، جایی که شرکت‌های جدید (و در نتیجه رقبای جدید) هر روز ظهور می‌کنند، یک برند تثبیت‌شده می‌تواند دارایی ارزشمندی در جذب مشتری و ایجاد سود باشد.

صرف نظر از اینکه زمان و تلاش خود را صرف ایجاد یک برند جذاب می کنید یا به هیچ وجه به آن توجه نمی کنید، کسب و کار شما همچنان یک برند دارد. با این حال، ممکن است کاملاً متفاوت از نحوه دیده شدن شما باشد.

با ساختن دقیق برند خود از طریق داستان‌ها، روابط، پیام‌های بازاریابی و دارایی‌های بصری، این فرصت را دارید که انتظارات مشتریان خود را شکل دهید و یک پیوند منحصر به فرد ایجاد کنید که فراتر از رابطه خرید و فروش است.

نام تجاری خوب استراتژیک است، در حالی که بازاریابی تاکتیکی است. هنگامی که اهداف بالاتر را تعیین می کنید و به وضوح وعده نام تجاری خود را تعریف می کنید، می توانید شروع به ایجاد یک برنامه بازاریابی کنید که در جهت دستیابی به آن اهداف باشد. اهمیت نام تجاری در تجارت الکترونیک

برندسازی فرآیند پیچیده ای است که نیازمند برنامه ریزی دقیق و رویکرد حساب شده است. در حالت ایده‌آل، باید استراتژی برندسازی خود را قبل از راه‌اندازی فروشگاه آنلاین خود انجام دهید تا از کار معکوس برای همسو کردن فروشگاه خود با انتظارات مشتری خودداری کنید. ارتباط با یک برند قوی آسان است و از ارزش هایی استفاده می کند که به خوبی با مخاطبان هدف طنین انداز می شود. برای یک فروشگاه تجارت الکترونیک، یک نام تجاری قوی همچنین می تواند یک شبکه ایمنی باشد که از یک تجارت در برابر رقابت در قیمت محافظت می کند.

مهم ترین عناصر برندسازی نگاه کنیم:

عناصر برندسازی بصری

سایت اینترنتی

اکنون بیش از هر زمان دیگری، داشتن یک حضور حرفه ای آنلاین یک دارایی ضروری برندسازی و بخش مهمی از استراتژی بازاریابی دیجیتال شما است. صرف نظر از صنعت و اندازه شرکت شما، یا اگر یک تجارت الکترونیک یا یک فروشگاه آجر و ملات دارید، یک وب سایت به عنوان مرکز شرکت شما عمل می کند.

نوع وب‌سایتی که ایجاد می‌کنید به صنعت شما بستگی دارد، اما با این وجود، مکانی برای جذب بازدیدکنندگان جدید، ایجاد سرنخ، تبلیغ و فروش محصولات، آموزش و اطلاع رسانی به مشتریان و مهم‌تر از همه – برقراری ارتباط است.

هنگامی که یک وب‌سایت Wix می‌سازید، می‌توانید با طیف وسیعی از قالب‌های رایگان و ابزارهای رایگان پیشرفته، آن را مطابق با نیازهای تجاری خود سفارشی کنید. شما می توانید مطمئن باشید که مشتریان شما فوراً ایده ای از آنچه برند شما در مورد آن است و همه چیزهایی که ارائه می دهد خواهند داشت. از صفحه اصلی تا پست‌های وبلاگ گرفته تا کمپین‌های بازاریابی ایمیلی، وب‌سایت شما فرصتی است تا برند خود را در بهترین حالت ممکن به نمایش بگذارید.

 لوگو

اغلب اوقات ایده‌های لوگو و نام تجاری در کنار هم استفاده می‌شوند یا به صورت مترادف در نظر گرفته می‌شوند، در حالی که در واقع دو نهاد متفاوت هستند. یک لوگو، که مسلما یکی از مهمترین دارایی های برندسازی است، هنوز هم تنها بخشی از پازل بزرگتر برندسازی است. لوگوی شما به عنوان یک نماد عمل می کند، یک نمایش بصری از شرکت شما که باید به راحتی قابل تشخیص و به یاد ماندنی باشد. همه چیز از پالت رنگ گرفته تا تایپوگرافی که هنگام ایجاد لوگوی خود استفاده می کنید، به زبان بصری صحبت می کند و نقشی حیاتی در برندسازی دارد.

نام تجاری

در یک نام چیست؟ در رابطه با نام تجاری - بسیار. با این حال، ایجاد نام تجاری کار آسانی نیست. نام برند شما باید نمایانگر شخصیت شما باشد، اما همچنین نشان دهنده کاری است که انجام می دهید، در حالی که به طور همزمان تأثیر خوبی بر جای می گذارد. بدون فشار.

برخی از نام‌های تجاری آنقدر مؤثر هستند که به جای یکدیگر برای خود محصول استفاده می‌شوند، حتی زمانی که توسط شرکت دیگری تولید می‌شوند. برای مثال Q-tips، Kleenex یا Jell-O را در نظر بگیرید، همه نام های تجاری که بخشی از فرهنگ لغت روزانه ما شده اند.

قبل از انتخاب نام تجاری باید به چند نکته توجه کنید. برای شروع، باید بررسی کنید که آیا نامی که دوست دارید در دسترس است یا خیر، اگر دارای مفاهیم زبانی غیرعادی است یا خیر و مطمئن شوید که نام نماینده ارزش های برند شما است. می‌توانید ایده‌های مختلف را طوفان فکری کنید و آزمایش کنید یا از یک تولیدکننده نام تجاری برای انتخاب ایده‌آل خود استفاده کنید.

کارت بازرگانی

اگرچه ممکن است کارت‌های ویزیت در دنیای دیجیتال ما کمی قدیمی به نظر برسند، اما همچنان بسیار مرتبط هستند و بخش مهمی از دارایی‌های برند شما هستند. هنگام انتخاب نحوه طراحی کارت ویزیت، به خاطر داشته باشید که این نه تنها فرصتی برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات تماس و لوگوی خود است، بلکه فرصتی برای ایجاد ارتباط و تأثیرگذاری است. همانطور که شبکه خود را گسترش می دهید و شرکت خود را رشد می دهید، کارت های ویزیت یادآور حرفه ای و دوستانه برند شما هستند.

شما می توانید کارت ویزیت ها را در انواع شکل ها و اندازه ها ایجاد کنید، اما به خاطر داشته باشید که آنها باید با سایر دارایی های برند شما منسجم باشند و هویت برند شما را بیان کنند.

رنگ های برند

هنگام انتخاب رنگ های برند خود، چیزی بیش از آنچه به چشم می آید وجود دارد. پالت رنگی که انتخاب می کنید هویت برند شما را شکل می دهد و در تمام کانال های بازاریابی ظاهر می شود. مهم است که تأثیر روانشناسی رنگ و تأثیر آن بر تصمیمات خرید مصرف کنندگان خود را در نظر بگیرید. در حالی که اغلب ناخودآگاه است، رنگ پیام ها را منتقل می کند، احساسات را تحریک می کند و در نهایت بر درک برند شما در ذهن (و چشمان) مصرف کنندگان تأثیر می گذارد.

به عنوان مثال، قرمز رنگی است که توجه را به خود جلب می کند و با اشتیاق، انرژی، هیجان و خطر مرتبط است، در حالی که آبی رنگ بسیار آرام تری است که با اعتماد، صلح و ثبات مرتبط است. هنگامی که متوجه شدید که برند شما می خواهد چه پیامی را منتقل کند، انتخاب رنگ های برند شما به ایجاد ثبات و پرورش شخصیت برند شما کمک می کند.

تایپوگرافی

تایپوگرافی به فرم های حروف خاص از جمله طرح و چیدمان آن ها اشاره دارد که در ویژگی های مختلف برندسازی استفاده می شود. مشابه رنگ های برند شما، تایپوگرافی که انتخاب می کنید به برند شما شکل می دهد و به انتقال پیام شما کمک می کند.

به طور کلی، زمانی که صحبت از تایپوگرافی به میان می‌آید، توصیه می‌شود از سه یا کمتر سبک فونت استفاده کنید. چه در طراحی لوگوی خود از آن استفاده کنید، چه هنگام تهیه پیش نویس محتوا برای وب سایت یا تهیه بسته بندی محصول، ضروری است که همه چیز را در یک راستا و منسجم نگه دارید تا ثبات برند خود را توسعه دهید. برای یک نمونه تایپوگرافی مارک تجاری عالی، می‌توانید Madefor، اولین تایپ فیس دیجیتال سفارشی Wix را بررسی کنید.

شعار

اگرچه شعار برند شما از نظر فنی یک عنصر بصری نیست، اما بسیار نزدیک با تصاویری مانند لوگوی شما در هم تنیده است و برای اهداف ما، آن را در اینجا قرار می دهیم. ارائه یک شعار جذاب همیشه جزء ضروری برندسازی شما نیست، اما زمانی که به خوبی انجام شود می تواند یک ابزار بازاریابی بسیار قدرتمند باشد.

«فقط انجامش بده» نایک یا «بهترین‌هایی که یک مرد می‌تواند دریافت کند» از ژیلت، نمونه‌های کاملی از شعارهایی هستند که نشان‌دهنده یک نام تجاری هستند و با شنیدن آن‌ها فوراً شما را به فکر یک محصول می‌اندازند. همانطور که می بینید، وقتی شعارها به خوبی اجرا شوند، به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از برند عمل می کنند.

عناصر نام تجاری غیر بصری

بیانیه ماموریت

بیانیه ماموریت بخش مهمی از تلاش‌های برندسازی شما است و باید هدف برند و ارزش‌های برند شما را بیان کند (در ادامه به جزئیات بیشتر آن‌ها می‌پردازیم). در بیش از چند جمله، این عنصر نام تجاری باید به هر کسی که با نام تجاری شما برخورد می کند (از مشتریان شما گرفته تا سرمایه گذاران و رقبای شما) اجازه دهد به وضوح بفهمند که شما در مورد چه چیزی هستید. بیانیه ماموریت برند خود را به عنوان یک توضیح "چرا" در نظر بگیرید که نه تنها آنچه را که کسب و کار شما ارائه می دهد، بلکه هدف پشت آن را راهنمایی می کند.

بیانیه چشم انداز

مانند بیانیه ماموریت شما، بیانیه چشم انداز شما بیانی واضح و مختصر است که اهداف استراتژیک تجاری شما را مشخص می کند. این به عنوان یک نقشه راه برای هدایت مراحل اولیه شرکت و آینده برند شما عمل می کند. چشم انداز برند شما می تواند در طول زمان تکامل یابد و با کسب و کار شما رشد کند، اما همیشه باید با ارزش های اصلی برند شما سازگار باشد.

ارزش های برند

در دنیایی که شفافیت و اصالت بیش از هر زمان دیگری مرتبط است، مصرف کنندگان خواهان واقعیت هستند و می خواهند با برندهایی که از ارزش های مشابه حمایت می کنند ارتباط برقرار کنند. ارزش های برند شما پایه و اساس کسب و کار شما هستند و در هر جنبه از برند شما نفوذ می کنند.

این ارزش ها را به عنوان قطب نمایی تصور کنید که هدف و داستان برند شما و همچنین تصمیمات و اقدامات شما را هدایت و پشتیبانی می کند. وقتی نوبت به تعریف ارزش های برندتان می رسد، به تصویر بزرگتر و تأثیر و تأثیر کسب و کارتان فکر کنید.

هویت نام تجاری

با بسیاری از قطعات ظریف پازل برندسازی، تعریف هویت برند شما از همان ابتدا، هم شخصیت شرکت شما و هم تعهدی را که به مخاطبان خود می‌دهید، نشان می‌دهد. با در نظر گرفتن ارزش های برند، ماموریت و موقعیت برند شما، هویت برند شما همه این ایده آل ها را در یک مکان قطعی با هم ترکیب می کند. از نحوه ارتباط برند شما با خدمات یا محصول شما و روش هایی که دیگران آن را تجربه می کنند، پشتیبانی می کند.

داستان برند

داستان سرایی نه تنها بخش مهمی از برندسازی، بلکه در زندگی روزمره ما نیز هست. داستان ها گیرا، جذاب، جذاب هستند و به ما کمک می کنند تا ارتباط برقرار کنیم. با توجه به داستان برند خود، این فرصتی است برای استفاده از روایت خود برای تقویت روابط معنادار با مخاطبان و کمک به آنها برای درک بهتر تجارت شما.

داستان برند شما باید لحن را برای همه اشکال محتوا و دارایی های برندسازی، از پست های رسانه های اجتماعی گرفته تا کمپین های بازاریابی و همه چیز در میان باشد. این به معنای حفظ ثبات و اصالت در سراسر است.

به عنوان مثال، یک داستان برند می تواند بنیانگذاران شرکت و منشاء کسب و کار را معرفی کند یا داستانی از اشتیاق و هدف را در پس چرایی وجود یک برند برجسته کند. هر رویکردی که باشد، داستان برند شما فرصتی را برای ایجاد ارتباطات و برجسته کردن کیفیت برند شما با مخاطبان ارائه می دهد.

صدای برند

همانطور که شما یا مورگان فریمن یا بیانسه همگی صدای منحصر به فرد خود را دارید، برند شما نیز چنین است. صدای متمایز و قابل تشخیص فریمن عمیق، آرامش بخش و معتبر است در حالی که صدای ملکه بی قدرتمند و پر جنب و جوش است. بیان آنچه که صدای برند شما را تعریف می کند دقیقاً یکسان است.

صدای برند همه ارتباطات شما را شکل می دهد، ثبات را ایجاد می کند و اعتماد ایجاد می کند. هنگامی که صدای برند را تعریف کردید، با افتخار از آن در تمام دارایی های بازاریابی و کانال های ارتباطی خود استفاده خواهید کرد. این هم در داخل با کارمندان و هم در خارج با مشتریان صادق است. با فکر کردن به صدا، می‌توانید هویت صوتی و ارتباطات صوتی مرتبط با برندتان را نیز در نظر بگیرید.

پسوند برند

همانطور که نام تجاری شما رشد می کند و گسترش می یابد، راه های جدیدی برای گسترش پیشنهاد خود از طریق گسترش نام تجاری پیدا خواهید کرد. آیا می دانید که دایسون اکنون سشوار و هیوندای موتورز چگونه لوازم الکترونیکی تولید می کند؟ این مثال کاملی از این است که چگونه مشاغل با برندهای معتبر می توانند عرضه خود را به بازارهای جدید گسترش دهند.

گاهی اوقات زمانی که شرکت‌ها دست خود را در یک اقتصاد یا صنعت جدید امتحان می‌کنند، کشش برند می‌تواند نتیجه معکوس داشته باشد، مانند اینکه سس کچاپ هاینز ناگهان سعی کرد رژ لب قرمز بسازد. با این حال، زمانی که به درستی انجام شود، می‌تواند یک استراتژی برندسازی عالی برای افزایش آگاهی و درآمد از برند باشد.


بنگاه اجتماعی چیست؟

یک شرکت اجتماعی یا کسب و کار اجتماعی به عنوان یک کسب و کار با اهداف اجتماعی خاص که هدف اصلی خود را تامین می کند، تعریف می شود. شرکت‌های اجتماعی به دنبال به حداکثر رساندن سود و در عین حال به حداکثر رساندن منافع برای جامعه و محیط زیست هستند، و این سود عمدتاً برای تأمین مالی برنامه‌های اجتماعی استفاده می‌شود.

شناخت شرکت اجتماعی

مفهوم یک شرکت اجتماعی در اواخر دهه 1970 در انگلستان برای مقابله با شرکت تجاری سنتی توسعه یافت. بنگاه های اجتماعی در تقاطع بخش خصوصی و داوطلبانه وجود دارند. آنها به دنبال متعادل کردن فعالیت هایی هستند که منافع مالی را با اهداف اجتماعی فراهم می کند، مانند مسکن برای خانواده های کم درآمد یا آموزش شغلی.

درآمد عمدتاً از طریق فروش کالاها و خدمات به مصرف‌کنندگان به دست می‌آید، اگرچه مقداری از درآمد از طریق کمک‌های بلاعوض به دست می‌آید. از آنجا که حداکثر کردن سود هدف اصلی نیست، یک شرکت اجتماعی متفاوت از یک شرکت استاندارد عمل می کند.

در حالی که کسب سود انگیزه اصلی پشت یک شرکت اجتماعی نیست، درآمد همچنان نقش اساسی در پایداری سرمایه گذاری دارد. درآمد پایدار یک شرکت اجتماعی را از یک موسسه خیریه سنتی متمایز می کند که برای انجام ماموریت اجتماعی خود به بودجه خارجی متکی است. این هدف به این معنا نیست که شرکت های اجتماعی نمی توانند سودآور باشند. در عوض، به سادگی اولویت آنها سرمایه گذاری مجدد سود در ماموریت اجتماعی خود به جای پرداخت های مالی به سهامداران است.

نمونه هایی از یک شرکت اجتماعی

بسیاری از شرکت‌های اجتماعی موفق به افزایش موفقیت در رفاه اجتماعی شده‌اند. به عنوان مثال، Warby Parker یک فروشنده آمریکایی عینک است که به ازای هر جفت فروخته شده، یک جفت عینک به افراد نیازمند اهدا می کند.1 تامز، یک خرده فروش مستقر در کالیفرنیا، به طور مشابه متعهد شده است که به ازای هر جفت فروخته شده، یک جفت کفش یا عینک آفتابی اهدا کند. 2 همچنین، Climate Smart به کسب و کارها آموزش می دهد و ابزارهای نرم افزاری برای ردیابی و کاهش انتشار گازهای گلخانه ای در اختیار آنها قرار می دهد.

با توجه به تعریف گسترده‌اش، اتحاد شرکت‌های اجتماعی، یک سازمان پیشرو در این فضا، سه مدل اصلی را برای شرکت‌های اجتماعی به رسمیت می‌شناسد: اشتغال فرصت، کمک مالی و محصولات یا خدمات متحول‌کننده.

فرصت شغلی: همانطور که از نامش پیداست، این مدل افرادی را استخدام می کند که در غیر این صورت موانع قابل توجهی برای اشتغال سنتی دارند. این می‌تواند شامل افراد بی‌خانمان، مادران مجرد نیازمند کار، یا زنان صنعت‌کار روستایی در اتیوپی و هند باشد - همانطور که در ABLE دیده می‌شود.

کمک مالی: اگر نام TOMS’ earlier “one for one را شنیده اید، احتمالاً با این مدل آشنا هستید که به افراد نیازمند کمک می کند. برای مثال، STATE Bags با هر سفارش، یک کوله پشتی پر را به کودکان در سراسر ایالات متحده اهدا می کند.

محصولات یا خدمات متحول کننده: که مدل «نوآوری» نیز نامیده می شود، این کسب و کارها یک نیاز اجتماعی را با محصولی که تأثیر مثبتی بر کره زمین دارد، برطرف می کنند. یک مثال عالی d.light است، سازمانی که نور خورشیدی را برای میلیون ها نفر در 70 کشور جهان ارائه می کند.

نحوه راه اندازی یک شرکت اجتماعی در 10 مرحله

1. تکالیف خود را انجام دهید

اگر با اصطلاح شرکت اجتماعی چندان آشنا نیستید، نگران نباشید، شما تنها نیستید. زمانی که کارآفرینان اجتماعی از این اصطلاح برای توصیف کسب و کار خود استفاده می کنند، ظاهری خالی از خود نشان می دهند.

خوشبختانه، اطلاعات زیادی وجود دارد که می توانید از آنها استفاده کنید. جدا از منابع زیادی که می توانیم ارائه دهیم، توصیه می کنیم به سؤالات متداول در وب سایت مدیر بخش اجتماعی شرکت اجتماعی انگلستان نگاهی بیندازید. UnLtd، بنیاد کارآفرینان اجتماعی، همچنین دارای یک منطقه یادگیری است که توصیه های زیادی برای کمک به راه اندازی شما دارد.

2. بازار خود را مشخص کنید

شرکت‌های اجتماعی، کسب‌وکارهایی هستند که برای کسب درآمد، خدمات یا محصولی را می‌فروشند. شما می توانید تمام اشتیاق دنیا را برای مقابله با یک مسئله اجتماعی داشته باشید، اما اگر کسب و کارتان نتواند صورت حساب ها را بپردازد، دوام نخواهد آورد.

بنابراین با دقت در نظر بگیرید: چه کسی چیزی را که شما ارائه می دهید خریداری می کند؟ آیا به یک بازار شلوغ می روید؟ رقابت چگونه است و چگونه چیزی متفاوت ارائه می دهید؟ چه آنها را مشتری یا مشتری بنامید، به خریداران نیاز خواهید داشت، بنابراین بازاری را که وارد آن می‌شوید کاملاً تحقیق کنید و با خودتان صادق باشید که آیا شکافی وجود دارد که می‌توانید پر کنید یا خیر.

3. مشاوره بگیرید

در میان کارآفرینان اجتماعی تا حدودی ذهنیت قبیله ای وجود دارد. خوشحال از اینکه روشی متفاوت برای انجام تجارت پیدا کرده‌اند، می‌توانند در زمان انتخابات به همان اندازه که در مورد تبدیل شک‌ها به یک سیاستمدار انجیلی باشند. بنابراین آنها معمولاً مایلند به شما بگویند که چگونه شروع کردند ... اگر بتوانند زمان پیدا کنند.

کارآفرینان اجتماعی برای موفقیت بسیار سخت کار می کنند. پس کار را برای آنها آسان کنید. از آنها بپرسید که آیا 15 دقیقه برای یک قهوه وقت دارند (ناهار تعهد زمانی زیادی است) و به سراغ آنها بروید - نه گفتن برای آنها در آن زمان سخت خواهد بود. چه کسی می داند؟ حتی ممکن است خود را یک مربی پیدا کنید.

4. رسالت اجتماعی مشخصی داشته باشید

به عنوان یک شرکت اجتماعی، از شما در مورد ماموریت خود سوال زیادی می شود. این چیزی است که شما را متمایز می کند. سرمایه‌گذاران می‌خواهند در مورد تغییر اجتماعی که روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنند مطمئن باشند، و مشتریان بررسی خواهند کرد که شما با جایگزین‌های کمتر اخلاقی متفاوت هستید. حتی ممکن است چند روزنامه‌نگار فضول را وادار کنید که بررسی کنند شما فقط برای کسب و کار سبزه‌شویی نمی‌کنید.

به‌علاوه، اگر می‌خواهید شرکت خود را به‌عنوان یک شرکت با منافع جامعه (نوع متداول شرکت اجتماعی) راه‌اندازی کنید، باید هدف اجتماعی خود را در اسنادی که در خانه شرکت‌ها ارسال می‌کنید، بیان کنید تا رگولاتور را راضی کند. گام آسانسور خود را تمرین کنید: آیا ماموریت اجتماعی شما واضح و قابل درک است؟

5. مسائل مالی را مشخص کنید

چگونه سرمایه اجتماعی خود را تامین خواهید کرد؟ اگر پول نقد راه اندازی ندارید، ناامید نشوید. اگر ایده شما به اندازه کافی قانع کننده باشد، تعدادی از سازمان ها مایلند برای شروع پروژه خود مقداری پول به شما بدهند. در اینجا راهنمای ما در مورد یافتن پول برای راه اندازی است.

یک برنامه ریزی مالی هم انجام دهید. چه هزینه هایی از راه اندازی کسب و کار خود متحمل خواهید شد - مثلاً آیا به خرید مواد یا اجاره فضای اداری نیاز دارید؟ چقدر می توانید انتظار داشته باشید مردم برای خدمات شما هزینه کنند؟

اگر به حساب ها اطمینان ندارید، حلقه های اجتماعی خود را در نظر بگیرید. ممکن است یک حسابدار، مدیر مالی یا مشاور در میان آنها وجود داشته باشد. ما توصیه هایی در مورد اینکه از کجا با امور مالی خود شروع کنید، نوشته ایم. ما همچنین دریافتیم که Inspire2Enterprise، یک سرویس پشتیبانی برای شرکت های اجتماعی، توصیه های خوبی در این مورد دارد.

6. آن را قانونی کنید

اشکال قانونی شرکت های اجتماعی در نگاه اول ممکن است گیج کننده به نظر برسند. نحوه راه‌اندازی شرکت اجتماعی‌تان می‌تواند بر حقوقی که ممکن است به خودتان بپردازید (از نظر سود سهام اگر شرکت با سهام تشکیل شده باشد)، نوع سرمایه‌گذاری که مجاز به دریافت آن هستید و مسئولیت مالی شخصی شما در صورت شکست کسب‌وکار، تأثیر بگذارد. مهم است که به دقت در نظر گرفته شود.

این اصطلاح می تواند گیج کننده باشد، اما تعدادی از شرکت های حقوقی وجود دارند که به شرکت های اجتماعی مشاوره می دهند. یکی از آنها، آنتونی کالینز، یک راهنمای رایگان در وب سایت Good Finance در اینجا ارائه کرد. وب سایت دولت بریتانیا نیز در این مورد بسیار مفید است.

7. شروع به خودنمایی کنید

مشتریان بالقوه چگونه شما را پیدا می کنند؟ و با بازاریابی خود، می خواهید مردم در مورد محصول شما چه احساسی داشته باشند؟

در دنیای دیجیتال، داشتن یک وب سایت بهترین مکان برای شروع است. اگر بودجه شما به یک طراح محدود نمی شود، می توانید با بهره گیری از شرکت های کاربرپسند وب سایت خود مانند Wix و Squarespace به دستاوردهای زیادی برسید. شما به هیچ دانش فنی نیاز ندارید.

رسانه های اجتماعی همچنین راهی رایگان برای یافتن مشتری فراهم می کنند. شرکت‌های اجتماعی داستان‌های خوبی برای گفتن دارند، زیرا در مورد ایجاد تغییرات مثبت هستند، و پلتفرم‌های مختلف رسانه‌های اجتماعی راه‌هایی را برای نمایش آن‌ها ارائه می‌دهند. اما مطمئن شوید که خودتان را خیلی نازک پخش نکنید. به یک پلتفرم رسانه اجتماعی فکر کنید که مخاطبان هدف شما بیشترین زمان را در آن صرف می کنند و از آنجا شروع کنید.

8. طرح کسب و کار خود را بنویسید

یک طرح تجاری وجود دارد تا تمام پاسخ هایی را که هر کسی ممکن است در مورد کسب و کار شما بپرسد ارائه دهد. و برای بیان چیزهای بدیهی، این یک برنامه است - خانه ای برای تمام تفکراتی که در مورد چگونگی کارکرد این چیز انجام داده اید که می توانید در صورت خراب شدن چیزها به آن رجوع کنید (همانطور که ناگزیر در برخی مواقع خواهند شد).

هر کسی که به کسب و کار شما علاقه مند است (به ویژه سرمایه گذاران) از شما می خواهد که طرح کسب و کار شما را ببیند، بنابراین خوب است که یک طرح کسب و کار داشته باشید حتی اگر فکر نمی کنید بی نقص است. ما راهنمایی هایی برای نگه داشتن دست شما در این مورد نوشته ایم، و می توانید با یک جستجوی سریع در گوگل نمونه های خوبی را بیابید. Princes Trust نیز اطلاعات خوبی دارد.

9. ثابت کنید که در حال ایجاد تفاوت هستید

اندازه‌گیری تأثیر شما بسته به ماهیت کسب‌وکارتان می‌تواند دشوار باشد – مثلاً چگونه می‌توانید بهبود سلامت روان را اندازه‌گیری کنید؟ اما اطلاعات تأثیر می تواند به تعیین اینکه آیا کسب و کار شما مؤثر است یا خیر کمک می کند، و ممکن است تغییراتی را که باید انجام دهید، در غیر این صورت اطلاع دهد. اگر اندازه گیری کرده اید و نتایج مثبتی دریافت می کنید، هم برای جذب سرمایه گذار و هم برای بازاریابی عالی است - ایده شما کار می کند! مقاله ما در مورد اینکه چرا باید تأثیر اجتماعی خود را اندازه گیری کنید، یک نقطه شروع مفید است.

10. یادگیری را با ما در نظر بگیرید

ما هر سال از بیش از 1000 رهبر تغییرات اجتماعی حمایت می کنیم. برنامه‌های طولانی ما اجزای اساسی راه‌اندازی یک شرکت اجتماعی را پوشش می‌دهد، و همچنین کارگاه‌های کوتاه‌تری برگزار می‌کنیم که به موضوعاتی مانند شبکه‌سازی مؤثر و مدیریت مکالمات دشوار می‌پردازد. شما می توانید آنها را در اینجا چک کنید.


بازاریابی سبز چیست؟

بازاریابی سبز توسعه و فروش کالاها یا خدمات سازگار با محیط زیست است. بازاریابی سبز یکی از انواع استراتژی های بازاریابی است که از اواخر دهه 1980 تا اوایل دهه 1990 شروع به ظهور کرد.

طبق گفته انجمن بازاریابی آمریکا، بازاریابی سبز بازاریابی محصولاتی است که فرض می شود از نظر محیطی ایمن هستند  .بنابراین بازاریابی سبز طیف وسیعی از فعالیت ها را شامل می شود، از جمله اصلاح محصول، تغییرات در فرآیند تولید، تغییرات بسته بندی و همچنین اصلاح تبلیغات.

ویژگی های محصولات سبز

.• محصولات با مواد طبیعی

 • محصولات حاوی مواد بازیافتی و مواد شیمیایی غیر سمی.

• محصولات با مواد شیمیایی تایید شده.

• محصولاتی که به محیط زیست آسیب نمی رسانند و آلودگی ندارند.

• محصولاتی که روی حیوانات آزمایش نخواهند شد.

• محصولاتی که دارای بسته بندی سازگار با محیط زیست هستند، مانند ظروف قابل استفاده مجدد، قابل پر کردن و غیره.

دلایل بازاریابی سبز

• فرصت های موجود و ایجاد مزیت رقابتی.

• مسئولیت اجتماعی شرکت ها.

• وجودقوانین و مقررات دولتی الزام آور.

• رقابت با سایر شرکت.

•  نشان دادن حسن نیت شرکت.

• آگاه شدن جامعه نسبت به محیط زیست

مزایای بازاریابی سبز به شرح زیر است

• رشد طولانی مدت پایدار همراه با سودآوری را تضمین می کند.

• در دراز مدت باعث صرفه جویی در هزینه می شود، اگرچه هزینه اولیه آن زیاداست.

• به شرکت ها کمک می کند تا محصولات و خدمات خود را با در نظر گرفتن جنبه های زیست محیطی بازاریابی کنند.

به دسترسی به بازارهای جدید و بهره مندی از مزیت رقابتی کمک می کند.

• بیشتر کارمندان از اینکه در یک شرکت مسئول محیط زیست کار می کنند احساس غرور و مسئولیت می کنند.

• مسئولیت اجتماعی شرکت را ترویج می کند.

مزایای بازاریابی سبز به شرح زیر است

• رشد طولانی مدت پایدار همراه با سودآوری را تضمین می کند.

• در دراز مدت باعث صرفه جویی در هزینه می شود، اگرچه هزینه اولیه آن زیاداست.

• به شرکت ها کمک می کند تا محصولات و خدمات خود را با در نظر گرفتن جنبه های زیست محیطی بازاریابی کنند.

به دسترسی به بازارهای جدید و بهره مندی از مزیت رقابتی کمک می کند.

• بیشتر کارمندان از اینکه در یک شرکت مسئول محیط زیست کار می کنند احساس غرور و مسئولیت می کنند.

• مسئولیت اجتماعی شرکت را ترویج می کند.

چالش های بازاریابی سبز

  • محصولات سبز به مواد تجدید پذیر و قابل بازیافت نیاز دارند که هزینه بر است.

• مشکلات در تبلیغات فریبنده و ادعاهای کذب.

• نیاز به فناوری که مستلزم سرمایه گذاری عظیم در تحقیق و توسعه است.

• اکثریت مردم از محصولات سبز و کاربردهای آن آگاهی ندارند.

• اکثر مصرف کنندگان حاضر به پرداخت بیشتر برای محصولات سبز نیستند.

• آموزش به مشتریان در مورد مزایای بازاریابی سبز.

5مثال بازاریابی سبز

کسانی که تازه وارد بازاریابی سبز شده اند ممکن است فکر کنند که فقط برندهای تخصصی کوچک می توانند به اندازه کافی رویه خود را تغییر دهند تا شرکت های واقعاً سبز باشند.

بهرحال آن مورد مد نظر نیست. بسیاری از برندهای بزرگ و بین المللی موضع گرفته اند و شیوه های پایدار را اجرا کرده اند.

بیایید نگاهی به پنج نمونه بازاریابی سبز از برندهای دنیای واقعی بیندازیم.

1. Green Toys

این شرکت فرض می‌کند که برای تربیت کودکی شاد و سالم، باید محیطی سالم فراهم کنید.

این باعث می شود همه به زمین ما و نحوه مراقبت از آن فکر کنند.

اسباب بازی های سبز برای کودکان و محیط زیست بی خطر هستند زیرا از مواد 100? قابل بازیافت ساخته شده اند.

اگر از سایت این شرکت بازدید کنید، می بینید که TOMS در پنج سال گذشته با استفاده از مواد سازگار با زمین مانند پنبه پایدار و کاهش ضایعات و مصرف انرژی، تلاش کرده است تا شیوه های پایدار را در زمینه های کلیدی کسب و کار خود گسترش دهد.

  علاوه بر این، تیم این برند بسته بندی های ساخته شده از مواد بازیافتی را در اختیار مشتریان خود قرار می دهد.

2. استارباکس

استارباکس به‌عنوان یکی از شناخته‌شده‌ترین برندها در ایالات متحده با تأثیر جهانی بزرگ، از اوایل دهه 2000، پایداری و منابع انسانی را برای محصولات خود ترویج می‌کرد.

این شرکت به طور منظم میلیون ها دلار را به توسعه انرژی های تجدیدپذیر و سایر برنامه های زیست محیطی اهدا می کند.

Starbucks همچنین برای کاهش ضایعات در بسته بندی و محصولات خود با فنجان های یکبار مصرف، حذف پلاستیک و مواد بسته بندی سبز کار می کند.

آنها همچنین برای ایجاد شیوه‌های پایدارتر که هدر رفت آب و برق را کاهش می‌دهد، کار می‌کنند.

3. IKEA

IKEA یک غول مبلمان است که مکان هایی در سراسر جهان دارد.

به عنوان یک برند بزرگ متمرکز بر انرژی های تجدیدپذیر و منابع پایدار، IKEA استراتژی «مردم و سیاره مثبت» را توسعه داده است که شیوه های دوستدار محیط زیست، انرژی خورشیدی و تلاش های زیست محیطی احیاکننده را ترویج می کند.

IKEA همچنین نمونه‌ای از شرکتی است که در حال تلاش برای ایجاد 100% انرژی تجدیدپذیر در فروشگاه‌ها و کاهش درصد کم ضایعات خود به زیر 15% فعلی است.

4. تیمبرلند

تیمبرلند یک تولید کننده و خرده فروش پوشاک است که از بازاریابی سبز برای ایجاد پیامی از پایداری در اطراف محصولات خود استفاده می کند.

تیمبرلند نمونه ای عالی از برندی است که پیام اصلی آن چنان قوی است که مردم مایلند پول بیشتری برای دریافت محصولات دوستدار سبز بپردازند.

تیمبرلند با به اشتراک گذاشتن داستان‌های سبز مشتریان فعلی و گنجاندن عناصر سبز در هر محصول، یک استراتژی بازاریابی سبز فوق‌العاده موفق را توسعه داده و پیاده‌سازی کرده است که همچنان به رشد خود ادامه می‌دهد زیرا این برند تلاش می‌کند تا در آینده از مواد 100% تجدیدپذیر استفاده کند.

5. بادی شاپ

برندهای زیبایی اغلب برای ایجاد محصولات سبز و پایدار زیر ذره بین هستند زیرا این صنعت به طور کلی دارای سابقه منفی آزمایشات حیوانی و تولیدات شیمیایی است.

بادی شاپ یک برند زیبایی است که کل استراتژی بازاریابی خود را حول آزمایش های بدون ظلم و تلاش های سبز خود بنا کرده است.

این شرکت فراتر از محصولات آزمایش شده بر روی حیوانات است تا اقدامات مهمی را در مورد حقوق کشاورزان، حقوق بشر و حقوق زنان انجام دهد.

بادی شاپ همچنین آگاهی را در مورد مسائل اجتماعی مهم مانند خشونت خانگی افزایش می دهد. علاوه بر این، این یکی از بسیاری از تلاش‌ها برای 100% انرژی‌های تجدیدپذیر است

برای ترجمه رایگان مقاله به سایت یعقوب روحی مراجعه کنید


بازاریابی شبکه ای چیست؟

بازاریابی شبکه ای یک مدل کسب و کار است که به فروش فرد به فرد توسط نمایندگان مستقل که اغلب در خانه کار می کنند   .

یک تجارت بازاریابی شبکه ای ممکن است از شما بخواهد که شبکه ای از شرکای تجاری یا فروشندگان ایجاد کنید تا مشتری یابی وقطعی کردن فروش کمک کنند.

مزایای بازاریابی شبکه ای

مطلقاً هیچ محدودیتی در اندازه ساختار بازاریابی شبکه ای وجود ندارد.

 این به این دلیل اتفاق می‌افتد که شرکت‌ها می‌توانند با افراد بی‌شماری ارتباط برقرار کنند تا توزیع‌کننده شوند.

علاوه بر این، توزیع‌کنندگان می‌توانند با سایر توزیع‌کنندگان فرعی هماهنگ شوند تا فروش شرکت را گسترش دهند.

با توجه به شبکه توزیع قابل اعتماد و قوی که مشتریان را مستقیماً درگیر می کند، شرکت ها برای بازاریابی کالاهای خود نیازی به تکیه بر تبلیغات ندارند.

ساختار توزیع کنندگان نیز حاشیه سود خرده فروشان را که شرکت ها به عنوان هزینه در نظر می گیرند کاهش می دهد.

این حاشیه ها به توزیع کنندگان منتقل می شود و شرکت ها مجبور نیستند بار آنها را تحمل کنند.

مزیت دیگر این است که شرکت ها نیازی به صرف هزینه زیادی برای ذخیره سازی و توزیع ندارند.

این به این دلیل است که خود توزیع کنندگان این هزینه ها را متقبل می شوند.

در نهایت، این ساختار به توزیع کنندگان اجازه می دهد تا از معاملات خود با شرکت درآمد نامحدودی کسب کنند.

 آنها می توانند از سود خود و همچنین کمیسیون درآمد کسب کند

معایب بازاریابی شبکه ای

از آنجایی که تولیدکنندگان برای تعیین تقاضای مصرف کننده به توزیع کنندگان وابسته هستند، پیش بینی اهداف تولید می تواند دشوار باشد.

ممکن است در نهایت محصولات خود را کم یا بیش از حد ذخیره کنند.

در این شکل از تجارت، اساساً این توزیع کنندگان هستند که تحویل کالا به مشتریان نهایی را تسهیل می کنند.

تولیدکنندگان نقش محدودی در این زمینه دارند.

در نتیجه، ممکن است کنترل توزیع و فروش برای آنها مشکل باشد.

 

فروشندگان در بازاریابی شبکه (که به نام بازاریابی مستقیم یا بازاریابی چندسطحی معروف هستند), فروشندگان به عنوان پیمانکاران مستقل در تماس مستقیم با مشتریان نهایی عمل می‌کنند که آن‌ها محصولات (مانند ویتامین‌ها و مواد آرایشی) یا خدمات (مانند بیمه) را ارایه می‌کنند.

انواع بازاریابی شبکه ای

بازاریابی شبکه ای را می توان به سه دسته اساسی تقسیم کرد.

 این دسته‌بندی‌ها از این جهت مشابه هستند که از افراد می‌خواهند از شبکه‌های شخصی خود برای اداره کسب‌وکار خود استفاده کنند.

 از طریق این شبکه ها، افراد اقدام به فروش می کنند یا دیگران را برای فروش محصولات استخدام می کنند.

بازاریابی شبکه ای، اگرچه مشابه است، اما نباید آن را با اینفلوئنسر مارکتینگ اشتباه گرفت.

بازاریابی مستقیم

این سیستم بازاریابی تک لایه ای از یک فرد می خواهد که در برنامه ای برای فروش یک محصول یا خدمات ثبت نام کند.

 افرادی که در این برنامه ها ثبت نام می کنند نیازی به جذب توزیع کنندگان دیگر ندارند و فقط از طریق فروش مستقیمی که انجام می دهند حقوق دریافت می کنند.

بازاریابی مستقیم، فوری ترین شکل فروش است.

محصولی را که دوست دارید پیدا کنید و از دوستان و خانواده خود بخواهید آن را خریداری کنند.

چند شرکت برتر که در این نوع بازاریابی شبکه ای دخیل هستند، لوازم آرایشی مری کی، لوازم آرایشی Avon و لوازم آشپزخانه Pampered Chef هستند.

بازاریابی پورسانتی

جنبه جدیدتر بازاریابی شبکه ای استفاده از برنامه های بازاریابی پورسانتی آنلاین است.صاحبان وب سایت و وبلاگ نویسان پیوندهایی را به محصولات خاص در پلتفرم های خود ادغام می کنند.هنگامی که مردم بر روی آن پیوندها کلیک می کنند و محصولات را خریداری می کنند، به صاحب وب سایت یک هزینه ارجاع پاداش داده می شود.این به مشتریان امکان دسترسی به یک سایت قابل اعتماد را می دهد که در آن می توانند بلافاصله محصولات در حال تبلیغ را خریداری کنند.بلافاصله محصولات در حال تبلیغ را خریداری کنند.

برنامه وابسته آمازون یکی از شناخته شده ترین برنامه ها است، اما Partnerize و Google Affiliate Network نیز گزینه هایی هستند.اینها هزاران برنامه وابسته هستند که هم برای برندها و هم برای افراد خاص می توانند از آنها استفاده کنند.

بازاریابی چند سطحی

بازاریابی چند سطحی (MLM) یک شبکه بازاریابی مبتنی بر توزیع است که شامل فروش مستقیم و خط پایین توزیع کنندگان است.

این مشاغل خانگی به دلیل شباهتشان به طرح های هرمی، مطبوعات بد زیادی را دریافت می کنند.

در واقعیت، آنها یک تفاوت اساسی دارند.

 در جایی که طرح‌های هرمی از مردم می‌خواهند در وعده‌های دروغین ثروت سرمایه‌گذاری کنند، سازمان‌های MLM محصولات یا خدمات واقعی را می‌فروشند که توزیع‌کنندگان به آن اعتقاد دارند.

تاریخچه شرکت های بازاریابی شبکه ای

در طول انقلاب صنعتی 1800، تعداد زیادی از محصولات جدید اختراع شد که باید به مصرف کنندگان فروخته می شد.این محصولات اغلب پیچیده بودند و نیاز به توضیح برای خریداران بالقوه داشتند.بازاریابی شبکه ای پس از جنگ جهانی دوم در دهه 1940 با شرکت ویتامین کالیفرنیا (در سال 1939 به Nutrilite تغییر نام داد) و شرکت عطر کالیفرنیا (اکنون ایوان) شروع به رشد کرد.محصولات تولید شده توسط شرکت ویتامین کالیفرنیا آنقدر تقاضا داشت که بنیانگذار کارل رنبورگ شروع به استخدام توزیع کنندگان مستقل برای افزایش تعداد فروشندگان کرد.به این توزیع کنندگان مستقل دستور داده شد که توزیع کنندگان جدیدیرا در حلقه های دوستان، آشنایان و مشتریان خود بیابند.به نمایندگان از فروش توزیع کنندگانی که شخصاً استخدام کرده بودند، حقوق پرداخت می شد.

نمونه هایی (مطالعات موردی) بازاریابی شبکه ای

Tupperware

این یکی از شناخته شده ترین سازمان های بازاریابی چند سطحی در جهان است.

این برند، که در سال 1938 در ایالات متحده تأسیس شد، با کل دسته محصولات خود - ظروف نگهداری مواد غذایی پلاستیکی - تا حدی مرتبط شده است که تنها توسط شرکت هایی با روش های توزیع سنتی مانند نوار اسکاچ یا جاروبرقی هوور برابری می کند.

Avon

این یک شرکت لوازم آرایشی با میلیون ها نماینده فروش و درآمد سالانه 3.63 میلیارد دلار در سال 2020 است.

این یکی از بزرگترین شرکت های بازاریابی چند سطحی در جهان است.

شرکت محصولات آوندر اوایل سال 2020 توسط Natura & Co، یک شرکت لوازم آرایشی که مالک The Body Shop نیز هست، خریداری شد.

در اوایل سال 2020 توسط Natura & Co، یک شرکت لوازم آرایشی که مالک The Body Shop نیز هست، خریداری شد.

Herbalife

این یک شرکت بازاریابی چند سطحی است که مکمل های غذایی را می فروشد.

  این شرکت در سال 1980 در کالیفرنیا تأسیس شد و امروزه حدود میلیون ها توزیع کننده مستقل در سراسر جهان دارد.

Amway

Amway بزرگترین شرکت بازاریابی شبکه ای جهان است که در سال 2020 حدود 8.5 میلیارد دلار درآمد دارد.

  از زمان تأسیس در میشیگان در سال 1959، این شرکت به بیش از 3 میلیون نماینده فروش محصولات بهداشتی، زیبایی و مراقبت از خانه در بیش از 100 کشور افزایش یافته است.

 


برنامه بازاریابی چیست؟

برنامه بازاریابی یک نقشه راه استراتژیک است که کسب و کارها برای سازماندهی، اجرا و پیگیری استراتژی بازاریابی خود در یک دوره معین از آن استفاده می کنند. برنامه‌های بازاریابی می‌توانند شامل استراتژی‌های بازاریابی مختلف برای تیم‌های بازاریابی مختلف در سراسر شرکت باشند که همگی در جهت اهداف تجاری یکسانی کار می‌کنند.

هدف از یک برنامه بازاریابی، نوشتن استراتژی ها به شیوه ای سازمان یافته است. این به شما کمک می کند تا در مسیر خود قرار بگیرید و موفقیت کمپین های خود را اندازه گیری کنید.

نوشتن یک برنامه بازاریابی به شما کمک می‌کند تا به ماموریت هر کمپین، شخصیت‌های خریدار، بودجه، تاکتیک‌ها و موارد قابل تحویل فکر کنید. با داشتن همه این اطلاعات در یک مکان، زمان آسان تری برای ماندن در مسیر کمپین خواهید داشت. شما همچنین خواهید فهمید که چه چیزی کار می کند و چه چیزی کار نمی کند. بنابراین، موفقیت استراتژی خود را اندازه گیری کنید.

انواع برنامه های بازاریابی

بسته به شرکتی که با آن کار می کنید، ممکن است بخواهید از برنامه های بازاریابی مختلفی استفاده کنید. ما نمونه های مختلفی را با توجه به نیازهای شما گردآوری کردیم:

برنامه های بازاریابی سه ماهه یا سالانه: این برنامه ها استراتژی ها یا کمپین هایی را که در یک دوره معین انجام خواهید داد برجسته می کنند.

برنامه بازاریابی پولی: این برنامه می تواند استراتژی های پولی مانند تبلیغات بومی، PPC یا تبلیغات پولی رسانه های اجتماعی را برجسته کند.

برنامه بازاریابی رسانه های اجتماعی: این می تواند کانال ها، تاکتیک ها و کمپین هایی را که قصد دارید به طور خاص در رسانه های اجتماعی انجام دهید، برجسته کند.

برنامه بازاریابی محتوا: این برنامه می‌تواند استراتژی‌ها، تاکتیک‌ها و کمپین‌های مختلفی را که در آنها از محتوا برای تبلیغ کسب‌وکار یا محصول خود استفاده می‌کنید، برجسته کند.

برنامه بازاریابی راه اندازی محصول جدید: این یک نقشه راه برای استراتژی ها و تاکتیک هایی است که برای تبلیغ یک محصول جدید به کار می گیرید.

به خاطر داشته باشید که بین برنامه بازاریابی و استراتژی بازاریابی تفاوت وجود دارد.

استراتژی بازاریابی در مقابل برنامه بازاریابی

یک استراتژی بازاریابی توصیف می کند که چگونه یک کسب و کار به یک هدف یا ماموریت خاص دست می یابد. این شامل کمپین‌ها، محتوا، کانال‌ها و نرم‌افزار بازاریابی است که برای اجرای آن مأموریت و پیگیری موفقیت آن استفاده می‌کنند.

به عنوان مثال، در حالی که یک برنامه یا بخش بزرگتر ممکن است بازاریابی رسانه های اجتماعی را مدیریت کند، ممکن است کار خود را در فیس بوک به عنوان یک استراتژی بازاریابی فردی در نظر بگیرید.

یک برنامه بازاریابی شامل یک یا چند استراتژی بازاریابی است. این چارچوبی است که همه استراتژی های بازاریابی شما از آن ایجاد می شود و به شما کمک می کند تا هر استراتژی را به یک عملیات بازاریابی بزرگتر و هدف تجاری مرتبط کنید.

به عنوان مثال، شرکت شما در حال راه اندازی یک محصول نرم افزاری جدید است و از مشتریان می خواهد که ثبت نام کنند. این امر مستلزم آن است که بخش بازاریابی یک برنامه بازاریابی ایجاد کند که به معرفی این محصول به صنعت کمک می کند و ثبت نام های مورد نظر را هدایت می کند.

این دپارتمان تصمیم می گیرد یک وبلاگ اختصاص داده شده به این صنعت، یک سری ویدیوی جدید YouTube برای ایجاد تخصص و یک حساب کاربری در توییتر راه اندازی کند تا به گفتگو پیرامون این موضوع بپیوندد. همه اینها در خدمت جذب مخاطب و تبدیل این مخاطبان به کاربران نرم افزاری است.

به طور خلاصه، برنامه بازاریابی کسب و کار به معرفی یک محصول نرم افزاری جدید به بازار و هدایت ثبت نام به آن محصول اختصاص دارد. این کسب و کار این برنامه را با سه استراتژی بازاریابی اجرا خواهد کرد: یک وبلاگ صنعتی جدید، یک سری ویدیوی YouTube و یک حساب توییتر.

البته، کسب‌وکار ممکن است این سه مورد را یک استراتژی بازاریابی غول‌پیکر در نظر بگیرد که هر کدام استراتژی‌های محتوایی خاص خود را دارند. اینکه می خواهید برنامه بازاریابی شما چقدر دقیق باشد به خودتان بستگی دارد. با این وجود، هر برنامه بازاریابی مجموعه ای از مراحل را در ایجاد خود طی می کند. در زیر بدانید که آنها چه هستند.

چگونه یک برنامه بازاریابی بنویسیم

ماموریت کسب و کار خود را بیان کنید.

KPIها را برای این ماموریت تعیین کنید.

شخصیت های خریدار خود را شناسایی کنید.

ابتکارات و استراتژی های محتوایی خود را شرح دهید.

حذفیات برنامه خود را به وضوح تعریف کنید.

بودجه بازاریابی خود را مشخص کنید.

رقابت خود را مشخص کنید.

مشارکت کنندگان برنامه خود و مسئولیت های آنها را مشخص کنید.

1. ماموریت کسب و کار خود را بیان کنید.

اولین قدم شما در نوشتن برنامه بازاریابی، بیان ماموریتتان است. اگرچه این ماموریت مختص بخش بازاریابی شما است، اما باید بیانیه ماموریت اصلی کسب و کار شما را تامین کند. خاص باشید، اما نه خیلی خاص. شما در این برنامه بازاریابی فضای زیادی دارید تا درباره نحوه جذب مشتریان جدید و انجام این ماموریت توضیح دهید.

به عنوان مثال، اگر ماموریت کسب و کار شما "تبدیل رزرو سفر به یک تجربه لذت بخش" است، ماموریت بازاریابی شما ممکن است "جذب مخاطبان مسافران، آموزش آنها در مورد صنعت گردشگری و تبدیل آنها به کاربران پلت فرم رزرو ما" باشد.

2. KPIها را برای این ماموریت تعیین کنید.

هر برنامه بازاریابی خوب توضیح می دهد که چگونه بخش پیشرفت ماموریت خود را دنبال می کند. برای انجام این کار، باید شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) خود را تعیین کنید. KPIها معیارهای فردی هستند که عناصر مختلف یک کمپین بازاریابی را اندازه گیری می کنند. این واحدها به شما کمک می‌کنند تا اهداف کوتاه‌مدت را در چارچوب مأموریت خود تعیین کنید و پیشرفت خود را به رهبران کسب‌وکار در میان بگذارید.

بیایید مثال خود را از یک ماموریت بازاریابی از مرحله بالا در نظر بگیریم. اگر بخشی از ماموریت ما "جذب مخاطبین مسافران" است، ممکن است بازدیدهای وب سایت را با استفاده از بازدیدهای ارگانیک صفحه ردیابی کنیم. در این مورد، «نمایش صفحه ارگانیک» یک KPI است و می‌توانیم شاهد افزایش تعداد بازدیدهای صفحه در طول زمان باشیم.

این KPIها دوباره در مرحله 4 وارد گفتگو خواهند شد.

3. شخصیت های خریدار خود را شناسایی کنید.

شخصیت خریدار توصیفی از افرادی است که می خواهید جذب کنید. این می تواند شامل سن، جنس، مکان، اندازه خانواده و عنوان شغلی باشد. هر شخصیت خریدار باید مستقیماً منعکس کننده مشتریان فعلی و بالقوه کسب و کار شما باشد. بنابراین، همه رهبران کسب و کار باید در مورد شخصیت های خریدار شما توافق کنند.

شما می توانید شخصیت های خریدار را به صورت رایگان در اینجا توسعه دهید.

4. ابتکارات و استراتژی های محتوایی خود را شرح دهید.

در اینجا شما نکات اصلی استراتژی بازاریابی و محتوای خود را درج خواهید کرد. از آنجایی که امروزه لیستی از انواع محتوا و کانال ها در دسترس شماست، باید عاقلانه انتخاب کنید و نحوه استفاده از محتوا و کانال های خود را در این بخش از برنامه بازاریابی خود توضیح دهید.

یک استراتژی محتوا باید تصریح کند:

کدام نوع محتوا را ایجاد خواهید کرد. این موارد می تواند شامل پست های وبلاگ، ویدیوهای یوتیوب، اینفوگرافیک ها و کتاب های الکترونیکی باشد.

چقدر از آن را ایجاد خواهید کرد. می توانید حجم محتوا را در فواصل روزانه، هفتگی، ماهانه یا حتی فصلی توصیف کنید. همه چیز به گردش کار شما و اهداف کوتاه مدتی که برای محتوای خود تعیین می کنید بستگی دارد.

اهداف (و KPI) که برای ردیابی هر نوع استفاده می کنید. KPI می تواند شامل ترافیک ارگانیک، ترافیک رسانه های اجتماعی، ترافیک ایمیل و ترافیک ارجاع باشد. اهداف شما همچنین باید شامل صفحاتی باشد که می‌خواهید آن ترافیک را به سمت چه صفحاتی هدایت کنید، مانند صفحات محصول، صفحات وبلاگ یا صفحات فرود.

کانال هایی که در آنها این محتوا را توزیع خواهید کرد. کانال های محبوبی که در اختیار شما قرار دارند عبارتند از فیس بوک، توییتر، لینکدین، یوتیوب، پینترست و اینستاگرام.

هر گونه تبلیغات پولی که در این کانال ها انجام می شود.

5. حذف های برنامه خود را به وضوح تعریف کنید.

یک برنامه بازاریابی، تمرکز تیم بازاریابی را توضیح می دهد. همچنین توضیح می دهد که تیم بازاریابی روی چه چیزی تمرکز نخواهد کرد.

اگر جنبه‌های دیگری از کسب‌وکار شما وجود دارد که در این برنامه خاص به آنها خدمت نمی‌کنید، آن‌ها را در این بخش قرار دهید. این حذفیات به توجیه ماموریت، شخصیت های خریدار، KPI و محتوای شما کمک می کند. شما نمی توانید همه را در یک کمپین بازاریابی راضی نگه دارید، و اگر تیم شما به دنبال چیزی نیست، باید آن را اعلام کنید.

6. بودجه بازاریابی خود را مشخص کنید.

استراتژی محتوای شما ممکن است از بسیاری از کانال‌ها و پلتفرم‌های رایگان استفاده کند، اما چندین هزینه پنهان وجود دارد که یک تیم بازاریابی باید آنها را در نظر بگیرد.

خواه هزینه های فریلنسری، حمایت های مالی، یا استخدام بازاریابی تمام وقت جدید باشد، از این هزینه ها برای تهیه بودجه بازاریابی و ترسیم هر هزینه در این بخش از برنامه بازاریابی خود استفاده کنید.

7. رقابت خود را مشخص کنید.

بخشی از بازاریابی این است که بدانید علیه چه کسی بازاریابی می کنید. در مورد بازیگران کلیدی صنعت خود تحقیق کنید و هر کدام را در نظر بگیرید.

به خاطر داشته باشید که همه رقبا چالش های یکسانی را برای تجارت شما ایجاد نمی کنند. به عنوان مثال، در حالی که ممکن است یک رقیب در موتورهای جستجو برای کلمات کلیدی که می خواهید وب سایت شما رتبه بندی کند، رتبه بالایی داشته باشد، رقیب دیگری ممکن است در شبکه اجتماعی که در آن قصد راه اندازی یک حساب کاربری دارید، ردپای سنگینی داشته باشد.

8. مشارکت کنندگان برنامه خود و مسئولیت های آنها را مشخص کنید.

در حالی که برنامه بازاریابی شما کاملاً مشخص شده است، وقت آن رسیده است که توضیح دهید چه کسی چه کاری انجام می دهد. لازم نیست خیلی عمیق در پروژه های روزمره کارمندان خود بگردید، اما باید بدانید که کدام تیم ها و رهبران تیم مسئول انواع محتوا، کانال ها، KPI ها و موارد دیگر هستند.